زوجهای سینمایی که راه خود را جدا کردند
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۷۰۳۵۴
در طول تاریخ سینما چندین سینماگر کار خود را به صورت مشترک آغاز کردند، اما پس از مدتی و حتی پس از رسیدن به موفقیتهای مهم تصمیم گرفتند مسیر خود را در سینما به صورت مستقل طی کنند.
به گزارش ایسنا، جاش سفدی و بن سفدی معروف به برادران سفدی، دو سینماگری هستند که پس از ساخت فیلمهای «اوقات خوش» و «جواهرات تراش نخورده»، دیگر فیلمی در کنار هم نخواهند ساخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بن سفدی تایید کرد که او و برادرش «جاش» , یک جدایی دوستانه داشتهاند و هر کدام راه خود را میروند و گفت: «من به تنهایی کارگردانی میکنم و چیزهایی را که میخواهم کشف کنم را کشف خواهم کرد. در این مقطع از زندگیام این آزادی را میخواهم».
برادران سفدی
این دو برادر قرار بود با همکاری آدام سندلر بر روی دنباله فیلم موفق «جواهرات تراشنخورده» کار کنند، اما پس از جدایی، جاش به تنهایی کارگردانی این فیلم را بر عهده خواهد داشت، در حالی که «بن» قرار است فیلمی را با بازی دواین جانسون کارگردانی کند.
پس از موفقیت فیلم «جواهرات تراش نخورده»، ین سفدی بازیگری را بیشتر دنبال کرده است و در «پیتزای شیرین بیان» به کارگردانی پل توماس اندرسون و «اوپنهایمر» به کارگردانی کریستوفر نولان ظاهر شده است.
این نخستین باری نیست که یک زوج فیلمساز تصمیم میگیرند راه خود را به صورت مستقل ادامه دهند.
مایکل پاول و امریک پرسبرگرپاول و پرسبرگر که به خاطر فیلمهای تکنیکالر شناخته میشوند، در دهه ۱۹۴۰ به معروفترین و محبوبترین زوج کارگردان تبدیل شدند. این دو با هم روی فیلمهای کلاسیک سینمایی از جمله «نرگس سیاه»، «کفشهای قرمز» و «موضوع زندگی و مرگ» کار کردند.
مایکل پاول و امریک پرسبرگر
در اواسط دهه ۱۹۵۰، سرعت کار آنها با هم کاهش یافت و فیلمهایشان مانند سابق مورد تحسین قرار نگرفت. شرکت تولیدی که آنها با هم راه اندازی کردند در سال ۱۹۵۷ دیگر وجود نداشت. این زوج یک جدایی دوستانه داشتند، اما برای دو فیلم در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۷۲ دوباره متحد شدند.
برادران کوئنبرادران فیلمساز آمریکایی جوئل و اتان کوئن از معروفترین برادران سینمایی هستند که در سال ۱۹۸۴ با فیلم جنایی خشن «خون ساده» وارد صحنه شدند. از آن زمان، این دو با هم ۱۸ فیلم را کارگردانی کردند، از جمله فیلمهای کلاسیک محبوبی مانند «لبوفسکی بزرگ» و «فارگو».
برادران کوئن.
اما فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» ساخته برادران کوئن بود که نامزد هشت جایزه اسکار در سال ۲۰۰۸ و برنده چهار جایزه از جمله بهترین فیلم و کارگردانی شد. این دو پس از کارگردانی فیلم «تصنیف باستر اسکراگز» برای نتفلیکس در سال ۲۰۱۸، تمرکز خود را بر پروژههای انفرادی گذاشتند و از هم جدا شدند.
جوئل از آن زمان فیلم «تراژدی مکبث» را با بازی دنزل واشنگتن در سال ۲۰۲۱ کارگردانی کرده است، در حالی که اولین فیلم انفرادی انها با نام «عروسکهای رانده شده» در ماه آینده اکران میشود.
ویل فرل و آدام مک کیهمکاری کمدی ویل فرل و آدام مک کی با فیلم «انکرمن» در سال ۲۰۰۴ آغاز شد. آنها در نوشتن فیلمنامه همکاری کردند، در حالی که فرل در نقش اصلی بازی کرد و مک کی کارگردانی فیلم را بر عهده داشت و فیلم به محبوبیت فراوانی دست یافت.
این دو در هفت فیلم با هم کار کردند و فرل همچنین یکی از تهیه کنندگان فیلم «معاون» ساخته مک کی در مورد دیک چنی معاون رئیس جمهور سابق آمریکا بود.
ویل فرل و آدام مک کی
این زوج سینمایی یپس از اختلاف در انتخاب بازیگران از هم جدا شدند. فرل میخواست در سریال «زمان برنده شدن» در مورد تیم بسکتبال لس آنجلس لیکرز که از طرفداران پر و پا قرص آن نیز هست نقش آفرینی کند، اما مککی که تهیهکننده اجرایی سریال بود، معتقد بود فرل برای بازی در نقش جری باس، مالک باشگاه لیکرز مناسب نیست و جان سی ریلی را جایگزین او کرد.
از آن زمان، این دو با هم صحبت نکردند و شرکت تولیدی پردرآمدشان با عنوان «گری سانچز پروداکشنز» منحل شد.
کریستوفر و جاناتان نولانکارگردان بریتانیایی کریستوفر نولان به لطف آثاری، چون «آغاز» و سه گانه «بتمن» به یکی از مشهورترین نامهای صنعت سینما تبدیل شده است. از زمان ساخت اولین فیلم این کارگردان با عنوان «ممنتو» در سال ۲۰۰۰، او با برادرش جاناتان در چندین فیلم از جمله «پرستیژ» و «میان ستارهای» همکاری کرده است، اما پس از فیلم موفق «میان ستارهای»، این دو همکاری خود را متوقف کردند و کریستوفر به تنهایی روی سه فیلم کارکرد.
کریستوفر و جاناتان نولان
جاناتان از آن زمان بر روی برنامههای تلویزیونی از جمله «وست ورلد» و اخیرا «فا لاوت» تمرکز کرده است که از مجموعه بازیهای ویدیویی به همین نام اقتباس شده است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: تاریخ سینما قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۷۰۳۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودیهای شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب میشد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه میکند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترینها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژههای خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژههای داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب میشوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیتهای خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگیهای مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب میآمد توانست یکی از مولفههای مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان میشود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در میآید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا میکند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار میدهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفههای موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روشهای نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانهای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و میکوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درستترین و علمیترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی میشویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترینها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفههای درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا میکنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانهها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد میشود، در برخی از گفتگوهای رسانهای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژهای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه میشود، اول از دست اندرکاران پروژه میخواهم که بخشهایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام میدهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش میکند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگوهای رسانهای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاههای موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفهها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقیها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش میکنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمیدهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که میتوان در آهنگسازی فیلمهای «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدتهای زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش میکنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزههای دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر میآید میبایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی